سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسیار سرزنش مکن ؛ زیرا کینه به بار می آورد و به دشمنی می انجامد، و زیادی آن، از بی ادبی است . [امام علی علیه السلام]
هیئت منتظران حسینی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» قدم پنجم

به نام خدا

 جلسه پنجم

آثار قلب عزادار

 

             در جلسه ی گذشته مقداری در خصوص قلب عزادار صحبت کردیم و گفتیم که عزادار با قلب خود به جلسه ی عزاداری می آید و نه اینکه آمدن او عاقلانه نیست بلکه چیزی فراتر از عقل است بهمین دلیل عده ای به تجزیه و تحلیل بیش از حد واقعه ی کربلا پرداخته و حتی آن را یک واقعه ی تاریخی عادی معرفی کرده و این نوع عزاداری را غیر معقول می خوانند ولی ما هر سال با  سیل عظیم عزاداران و هیئت های مذهبی مواجه هستیم که با شور و حال عزاداری می کنند چون این موضوع  چیزی فراتر از عقل است و از دایره ی دخالت او تا حدی خارج است و لذا عزاداران اظهار می کنند که جاذبه ای توصیف نا شدنی آنها را به عزاداری می کشاند نه دلایل عقلانی ...

           پس عزادار با قلب خود می آید ولی چگونه بر سر این موضع می ماند می دانیم که تنها جایی از بدن انسان که شیطان اجازه ی ورود ندارد قلب انسان است و حال که این قلب انسان را به اینجا می کشاند ماندن آن هم دست قلب است یا نه دست ماست ؟ معلوم است که ماندن بر سر این موضع کار ماست و قلب کار خود را انجام داده است و ماندن بر سر آن باعث می شود قلب از همه ی نا خالصی ها بری شود و قلبی پیامبری حاصل شود.

          خب قلب من سر شار از حب حسین (ع) است و برای او بسیار عزاداری می کنم و حالی بهشتی در جلسه ی عزاداری داشته و هیچگاه این جلسه را ترک نمی کنم ... آیا عملا این طور است یا نه ؟ آری همانطور که گفتیم پرواز شهدای کربلا از کربلا مستقیم به اعلی علیین بوده است و جلسات عزاداری نه که بهشت بلکه فراتر از آن است زیرا روایت است که در روز قیامت عزاداران حسین (ع) بهشت نمی روند تا ایشان به آنها بپیوندند. ولی مشکل این است که ما بر سر این موضوع نمی ایستیم و از جلسه که رفتیم همه چیز تمام می شود و ما آن حال را نگه نمی داریم  کم کم اثرات قلبی آن هم از بین می رود یعنی حب و عشق ائمه مارا راغب و مشتاق به دین کرده و در اوج لذت می برد ولی آثار آن با غفلت و عمل نکردن به وظایف از بین می رود یعنی اینکه رابطه ی آنها یک رابطه ی لازم و ملزومی است  .شما بارها شنیده اید که گریه کن سیدالشهدا چنین و چنان ثوابهایی دارد و شاید برایتان سوال شود که افرادی با آن اعمال بد و گریه بر سیدالشهدا چگونه به این راحتی حسابرسی و وارد بهشت می شود ؟ بله درست است که عزادار سیدالشهدا خیلی مقامات دارد ولی این حال لحظه ای اوست و اگر آن را با التزام به احکام دینی یعنی نزدیک شدن به ائمه نگه ندارد به اندازه ی گناهانش از آنها دور است یعنی عزاداری بر آنها مارا به اوجی از قرب و اخلاص می رساند ولی این از لحاظ کیفی است یعنی آنها از فضل بی نهایت خود همه ی گناهان تو را تبدیل به حسنه می کنند و تو را به نزدیکترین فاصله به خود قرار می دهند ولی بعد از خروج از جلسه چون نفس دارای عادات بد و رذایل است دوباره تولید گناه کرده و شمارا از ایشان دور می کند یعنی شما به خواست خود به ایشان پشت کرده و از آنها فاصله می گیرید. تا توسلی دوباره که قلب شمارا به اینجا می کشد و به اوج رسیده دوباره خود سقوط می کنید...

                 پس بایستی بعد از رسیدن به آن تقرب و توجه آن را با نزدیکی ظاهری به ایشان نیز حفظ کنیم از آن موضع پایین نیاییم . یعنی کم کم باید رنگ و بوی آنها را بگیریم . شما دیگر آن انسان قبل نیستید شما آمده اید دور هم جمع شده اید و عزم نزدیکی به آنها را دارید پس باید رنگ و بوی ایشان را بگیرید و  این تازه کمترین اصل است در گرویدن انسان به دسته یا گروهی . یعنی شما اگر بخواهید عزادار آنها اطلاق شوید باید به شکل آنها در بیایید یعنی با رفتار خود همه را به یاد ایشان بیاندازید و این از شروط ابتدایی نزدیکی است

                ان شاء الله بتوانیم این حب قلبی را در رفتار خود آورده و به آن ملتزم باشیم ولی مثل همیشه هر چیز استثنایی دارد و همه ی استثناها در کربلا است  که حر با آن احوال که حتی می توان گفت که مورد خشم کاروان نیز قرار گرفته بوددر آخرین لحظات به حق پیوسته و طولی نمی کشد که از آغوش امام به آغوش خدا می رود به همین سرعت رنگ و بوی امام گرفت پس بدانید کجا و چگونه باید رنگ و بو گرفت....



نوشته های دیگران (بدون)
نویسنده متن فوق: » فرج موسوی ( یکشنبه 87/7/21 :: ساعت 2:57 عصر )

»» قدم پنجم

به نام خدا

 جلسه پنجم

آثار قلب عزادار

 

             در جلسه ی گذشته مقداری در خصوص قلب عزادار صحبت کردیم و گفتیم که عزادار با قلب خود به جلسه ی عزاداری می آید و نه اینکه آمدن او عاقلانه نیست بلکه چیزی فراتر از عقل است بهمین دلیل عده ای به تجزیه و تحلیل بیش از حد واقعه ی کربلا پرداخته و حتی آن را یک واقعه ی تاریخی عادی معرفی کرده و این نوع عزاداری را غیر معقول می خوانند ولی ما هر سال با  سیل عظیم عزاداران و هیئت های مذهبی مواجه هستیم که با شور و حال عزاداری می کنند چون این موضوع  چیزی فراتر از عقل است و از دایره ی دخالت او تا حدی خارج است و لذا عزاداران اظهار می کنند که جاذبه ای توصیف نا شدنی آنها را به عزاداری می کشاند نه دلایل عقلانی ...

           پس عزادار با قلب خود می آید ولی چگونه بر سر این موضع می ماند می دانیم که تنها جایی از بدن انسان که شیطان اجازه ی ورود ندارد قلب انسان است و حال که این قلب انسان را به اینجا می کشاند ماندن آن هم دست قلب است یا نه دست ماست ؟ معلوم است که ماندن بر سر این موضع کار ماست و قلب کار خود را انجام داده است و ماندن بر سر آن باعث می شود قلب از همه ی نا خالصی ها بری شود و قلبی پیامبری حاصل شود.

          خب قلب من سر شار از حب حسین (ع) است و برای او بسیار عزاداری می کنم و حالی بهشتی در جلسه ی عزاداری داشته و هیچگاه این جلسه را ترک نمی کنم ... آیا عملا این طور است یا نه ؟ آری همانطور که گفتیم پرواز شهدای کربلا از کربلا مستقیم به اعلی علیین بوده است و جلسات عزاداری نه که بهشت بلکه فراتر از آن است زیرا روایت است که در روز قیامت عزاداران حسین (ع) بهشت نمی روند تا ایشان به آنها بپیوندند. ولی مشکل این است که ما بر سر این موضوع نمی ایستیم و از جلسه که رفتیم همه چیز تمام می شود و ما آن حال را نگه نمی داریم  کم کم اثرات قلبی آن هم از بین می رود یعنی حب و عشق ائمه مارا راغب و مشتاق به دین کرده و در اوج لذت می برد ولی آثار آن با غفلت و عمل نکردن به وظایف از بین می رود یعنی اینکه رابطه ی آنها یک رابطه ی لازم و ملزومی است  .شما بارها شنیده اید که گریه کن سیدالشهدا چنین و چنان ثوابهایی دارد و شاید برایتان سوال شود که افرادی با آن اعمال بد و گریه بر سیدالشهدا چگونه به این راحتی حسابرسی و وارد بهشت می شود ؟ بله درست است که عزادار سیدالشهدا خیلی مقامات دارد ولی این حال لحظه ای اوست و اگر آن را با التزام به احکام دینی یعنی نزدیک شدن به ائمه نگه ندارد به اندازه ی گناهانش از آنها دور است یعنی عزاداری بر آنها مارا به اوجی از قرب و اخلاص می رساند ولی این از لحاظ کیفی است یعنی آنها از فضل بی نهایت خود همه ی گناهان تو را تبدیل به حسنه می کنند و تو را به نزدیکترین فاصله به خود قرار می دهند ولی بعد از خروج از جلسه چون نفس دارای عادات بد و رذایل است دوباره تولید گناه کرده و شمارا از ایشان دور می کند یعنی شما به خواست خود به ایشان پشت کرده و از آنها فاصله می گیرید. تا توسلی دوباره که قلب شمارا به اینجا می کشد و به اوج رسیده دوباره خود سقوط می کنید...

                 پس بایستی بعد از رسیدن به آن تقرب و توجه آن را با نزدیکی ظاهری به ایشان نیز حفظ کنیم از آن موضع پایین نیاییم . یعنی کم کم باید رنگ و بوی آنها را بگیریم . شما دیگر آن انسان قبل نیستید شما آمده اید دور هم جمع شده اید و عزم نزدیکی به آنها را دارید پس باید رنگ و بوی ایشان را بگیرید و  این تازه کمترین اصل است در گرویدن انسان به دسته یا گروهی . یعنی شما اگر بخواهید عزادار آنها اطلاق شوید باید به شکل آنها در بیایید یعنی با رفتار خود همه را به یاد ایشان بیاندازید و این از شروط ابتدایی نزدیکی است

                ان شاء الله بتوانیم این حب قلبی را در رفتار خود آورده و به آن ملتزم باشیم ولی مثل همیشه هر چیز استثنایی دارد و همه ی استثناها در کربلا است  که حر با آن احوال که حتی می توان گفت که مورد خشم کاروان نیز قرار گرفته بوددر آخرین لحظات به حق پیوسته و طولی نمی کشد که از آغوش امام به آغوش خدا می رود به همین سرعت رنگ و بوی امام گرفت پس بدانید کجا و چگونه باید رنگ و بو گرفت....



نوشته های دیگران (بدون)
نویسنده متن فوق: » فرج موسوی ( یکشنبه 87/7/21 :: ساعت 2:46 عصر )

»» قدم چهارم

به نام خدا

جلسه ی چهارم

قلب عزادار

                در جلسات قبل  مقداری جایگاه حضرت سیدالشهدا را و اینکه ایشان میان بر و شاهراه رسیدن به قرب الهی می باشند را تو ضیح داده و همچنین از رابطه ی  ایشان با امام زمان و اینکه چرا الان نیاز به ایشان بیش از پیش احساس می شود و اینکه امام زمان در کربلا منتظر یاران خود می باشند و علت نامگذاری هیئت را توضیح دادیم  حال که علت  این موضوع را به فضل خداوند و ائمه  تا حدودی متوجه شده ایم و دانستیم که هدف ما چیست و باید به سمت کربلا حرکت کنیم  مناسب است که  بدانیم چگونه باید نزدیک شد و چه باید کرد

            یکی از نکات اصلی در این موضوع این است که بدانیم در واقع اسرار اینها بر ما پوشیده است و ما نمی توانیم با ابزار عقل که اهل برهان و تفسیر و تحلیل است و همچنین تنها محل تاخت و تاز شیطان است وارد این موضوع شد اشتباه نکنید منظور ما کار غیر عاقلانه انجام دادن نیست بلکه چیزی بالاتر از کار عاقلانه است . یک موضوع بسیار خطرناکی که اکنون در بین بسیاری ازافراد جامعه رواج یافته است همین موضوع است اینکه هر چیز را با قیاس کردن که اولین کار شیطان بود و موجب رانده شدنش شد و تفسیر عقلایی که محل تاخت و تاز شیطان است می خواهند توجیه کنند و به خود و دیگران بقبولانند، باز می گوییم که منظور ما مبارزه با عقل نیست و در ادامه توضیح می دهیم .

              ببینید وقتی خداوند انسان را خلق کرد شیطان وارد بدن انسان شد و به بقیه گفت این انسان چیز قابل توجهی ندارد ولی یک منطقه ای در قفسه ی سینه ی او قرار دارد که همان قلب است اجازه ی ورود به من ندادند هرچه هست آنجا قرار می دهند. قلب انسان عرش خداوند است اگر الوده نشود این قلب است که در آخرت بدرد انسان می خورد یوم لا ینفع مال و لا بنون الا من اتی الله بقلب سلیم  شما برای  یک انسان مثلا خارجی هزارها دلیل برای اثبات اسلام و شیعه و ... بیاورید و گیرم قبول کرد ولی وقتی حب امیرالمومنین و حسین و ... در قلبش نیست مگر برای او فایده ای دارد نه تا وقتی که قلب او منعطف نشده و برای خدا و ائمه اشک نریزد که فایده ای برای او ندارد اصلا یک مثال دیگر می زنیم چه کسی بهتر از شیطان خداوند را شناخت و عبادت کرد و حتی به عزت و جلال خداوند قسم خورد و حتی از خداوند مهلت گرفت  برای اینکه انسانها را گمراه کند چون قلبش برای فرامین خداوند و سجده بر آدم که در واقع سجده بر حقیقت ولایت که در حضرت آدم بود و ائمه بودند منعطف نشد مثل خیلی از انسانها ی حتی  به اصطلاح مسلمان که نماز می خوانند و... ولی عزاداری بر حسین را توجیه عقلانی برایش نمی یابند یا در عزاداری گوشه ای ایستاده و سینه ی خود را نوازش می کنند البته ائمه از کرم زیاد خود همه را در زیر پرو بال خود می گیرد حمل الناس علی اکتاف ال محمد در زیارت امام رضا (ع) می خوانیم که همه ی مردم بر شانه های ال محمد (ص) حمل می شوند ولی باید دانست که نباید مثل شیطان قیاس کرد و استکبار و غرور ورزید هر کس به وسط معرکه ی عزاداری  می آید از شیطان و غرور دورتر و به ائمه نزدیکتر است چون آنها مجسمه ی تواضع و فرمانبرداری خداوند هستند و نزدیکی به آنها نزدیکی به خداست . و کربلا تجلی کامل گذشتن از خود و محو شدن است و انجایی که انسان محو شود و خدا شود همه ی خواستهایش خواستهای خدا شوند او در خداوند محو شده و با خداوند یکی شده پس جایگاه او  جایگاه خداوند است و انجا اعلی علیین است پس سفر سید الشهدا از کربلا به اعلی علیین است همراه تمام کسانی که با او بودند و هنوز به دنبال او می روند اصلا غم سیدالشهدا این نبود که چرا یارانش کم است این بود که چرا تعداد کسانی که همراهش به اعلی علیین می روند کم است.

                 گرچه به ظاهر حرکت حضرت را مبارزه با منکر دانسته و احیای دین و همین طور است ولی باطن آن چه بوده ؟ همین که یاران خود را از انجا به کجا ببرد و هر که بعدا به او می پیوندد و هر که در ان بزم به حضرت نزدیکتر بود مقامش بالاتر بود مثل عباس که هم اکنون کلید دار حضرت است و هرکه بخواهد به ایشان برسد باید از طریق عباس وارد شود . هر یک از شهدای کربلا به گونه ای به حضرت نزدیکند و تجلی چیزی، که باید به همه ی انها توسل یافت و از همه مدد گرفت تا به گودال رسید ....

               خب پس نباید درباره ی قضیه ی کربلا فکر کرد نه اینکه عقلانی نیست بلکه فراتر از عقل است و کار او نیست بلکه باید قلبا به آن نزدیک شد و سوخت تا جایی که همه ی ناخالصی ها غرورها و کینه ها و ...همه بسوزند و این قلب پاک است که به عقل فکر خوب می دهد و آنوقت است که امام زمان را آنجا منتظر می بینید. حال امام حسین چه کرد برای خدا و ما و ما برای او چه می کنیم هنوز بحث می کنیم که چطوری سینه بزنیم و عزاداری کنیم ... خب دیگه شیطان بالاخره کار خودش را انجام می دهد . ولی بدانید که سفر حسین از کربلا به اعلی علیین بود و هر که به وی نزدیکتر به انجا نزدیکتر است و هر که به حلقه ی وسط عزاداری نزدیکتر است از غرور و استکبار شیطانی دورتر و به حسین نزدیکتر است

              



نوشته های دیگران (یک)
نویسنده متن فوق: » فرج موسوی ( جمعه 87/7/5 :: ساعت 2:59 عصر )

»» قدم سوم

جلسه ی سوم

فاطمه ی زهرا و شب قدر

 

                      همانطور که قبلا عرض کردیم ائمه ی اطهار علیه السلام همگی از نوری واحد خلق شده اند و مقایسه ی آنها کار درستی نیست و این مطلب با روایات ما نیز سنخیت نداشته و بهمین خاطر است که ما باید با این دیدگاه به سراغ روایات رویم تا دچار شبهه نشویم و بدانیم که هر یک از ائمه ی اطهار با اینکه هرکدام دارای جایگاه ویژه ای می باشند ولی در عین حال تفاوتی در بالایی یا پایینی آنها وجود ندارد و هر کدام از ائمه دارای صفات همه ی ائمه می باشند گرچه فرموده اند امام زمان (ع) جامع همه ی معجزات و صفات همه ی پیامبران و امامان را دارا می باشد ولی این بخاطر بروز آن  صفات در آخرالزمان توسط ایشان می باشد و دلیل بر این مدعا  همان ولی ّ بودن ایشان است که باید دارای جامع صفات باشند

                این مطلب را دوباره بخاطر این عرض کردیم که در خصوص فاطمه ی زهرا (س) صحبت کنیم و اگر چیزهایی تاکنون شنیده اید یا ما عرض خواهیم کرد دچار شبهه نشوید و ائمه را مقایسه کنید . این احادیث را مکرر شنیده اید که خداوند به رسول الله (ص) فرمودند یا أحمد لولاک لما خلقت الأفلاک ، ولولا علی لما خلقتک ، ولولا فاطمة لما خلقتکما ) (الجنة العاصمة : 148 ، مستدرک سفینة البحار : 3 / 334 عن مجمع النورین : 14 ، عن العوالم : 44 .  )  هذا الحدیث من الأحادیث المأثورة التی رواها جابر بن عبد الله الأنصاری عن رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم عن الله تبارک وتعالى یعنی ای احمد اگر تو نبودی افلاک را نمی آفریدم و اگر علی نبود تو را نمی آفریدم و اگر فاطمه نبود شما دو تن را خلق نمی کردم یا در همین حدیث کساء موقعی که خداوند می خواهند این پنج تن را که در زیر کسا هستند نام ببرد می فرمایند هم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها  یعنی ایشان فاطمه هستند با پدر و همسر و فرزندانشان و یا در ادامه در همین حدیث کساء می بینیم که فاطمه (س) قبل از پیامبر از احوال آسمان و سخنان جبرائیل با خداوند خبر می دهند و که اینها دلیل بر این نیست که ایشان از پیامبر و امامان افضل ترند و   یعنی ایشان جایگاه ویژه ای پیش پروردگار دارند و همه ی ائمه نیز اینطور هستند ولی این نوع مقایسه کردن که بگوییم این از آن بالاتر است قیاس است و اولین کسی که مقایسه کرد شیطان بود و گفت من از آتشم و آدم از خاک است و از درگاه خداوند رانده شد . یعنی نباید ایشان را با هم مقایسه کرد بلکه باید جایگاه ایشان را شناخت و از آن طریق توسل پیدا کرد و نجات یافت

       حال براستی چرا به ایشان فاطمه الزهرا می گویند و این مطالب و احادیث دیگری از جمله اینکه فرموده اند مردم در مشکلات و مسائل خود به ما اهل بیت متوسل می شوند و ما به مادرمان متوسل می شویم و اینکه امام زمان می فرمایند که الگوی من فاطمه است .                                                                             فاطمه از فاطر یعنی خلق کننده و زهرا از ازهر یعنی روشنی و روشن کننده گرفته شده است البته اسرار اینها همانطور که گفتیم بر ما پوشیده است ولی ما در حد فهممان می گوییم. در روایات است که خداوند ابتدا این انوار مقدسه را خلق فرمودند و از نور ایشان آسمان و زمین و را بوجود آوردند و در آن هنگام گرچه همه ی انها از نور بودند ولی تاریکی همه جا را فرا گرفت و سپس خداوند فاطمه الزهرا را خلق کردند که همه چیز از نور ایشان روشن شد به همین خاطر به ایشان زهرا می گویند(زندگانى حضرت زهرا علیها السلام(روحانى)، ص: 158). حال می توان تقریبا فهمید چرا خداوند می فرمایند که اگر ایشان نبود شما دو نفر را خلق نمی کردم چون از نور حضرت فاطمه است که حقیقت وجودی و عظمت پیامبر و بقیه ی امامان پدیدار می شود و به همین خاطر ائمه می گویند که ما به مادرمان متوسل می شویم ... در بعضی کتب ساعات شبانه روز را برای توسل دائم به ائمه تقسیم بندی کرده و یک زمان خاص را به ایشان اختصاص دادند و شب را کلا به حضرت فاطمه نسبت داده اند و نیز فرموده اند که شب قدر فاطمه است پس وقتی که امام زمان می فرمایند الگوی من ایشان است و شب قدر نیز ایشان است و در شب قدر امورات عالم به ولی خدا ارائه شده مورد تایید و تغییر قرار می گیرد پس امورات و فیوضات در قالب وجود نورانی حضرت فاطمه (س) از خداوند به امام زمان (ع) می رسد پس شب قدر شب نور فاطمه است که مادر همه ی شیعیان است و باید از مادر خویش هرچه می خواهیم بگیریم و مادر، بچه های خوب و بدش را نیز دوست دارد نباید ناامید باشیم و ما که اول جلسه را با حدیث کساء آغاز می کنیم باید بدانیم برای چه این کا ررا می کنیم و این حدیث شریف را عده ای به علت همان قیاسهای بی پایه ای که عرض کردم کنار زدند ان شاءالله ما از احیا کنندگان آن بوده و آن را با معرفت ادامه دهیم و بخوانیم که یکی از معارف آن این است که ایشان با این وصف رو به طرف چه کسی هستند در احادیث است که ایشان هر روز در آسمان توجهی به کربلا کرده و ضجه می زنند و تا پیامبر نیایند ساکت نمی شوند هر روز.  هرروز.



نوشته های دیگران (یک)
نویسنده متن فوق: » فرج موسوی ( سه شنبه 87/6/26 :: ساعت 4:9 عصر )

»» آیات انخابی

وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیِقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَّکُمْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِینَ آمَنُواْ مِنکُمْ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ (61)(توبه)

و از ایشان کسانی هستند که پیامبر راآزار می دهند و می گویند او سراپا گوش(خوش باور) است بگو او سخن نیوش خوبی برای شماست هم به خدا ایمان دارد و هم مومنان را باور دارد وبرای کسانی  از شما که ایمان آوردند رحمتی ا ست و کسانی که رسول خدا را می آزارند برایشان عذابی دردناک است.

کلمه ((اذن)) به معنای  ((گوش )) است . واگر منافقین رسول  خدا (ص) را گوش نامیدند منظورشان این بود که هر حرفی را می پذیرد و به حرف هرکس گوش می دهد لازمی وجه دومی این است که استماع انجناب استماع خبری باشد یعنی به پاره ای از حرفهایی که برای مسلمانان خیر نیست گوش می دهد ،و لیکن صرفا به منظور احترام از گوینده گوش می دهد وکلام او را حمل بر صحت می کند تا هتک حرمت اورا نکرده و خود نیز گمان بد به مردم نبرده باشد و لیکن اثر خبر صادق و مطابق با واقع را هم بران بار نمی کند یعنی اگر در سعایت کسی باشد ان شخص را مواخذه نمی کند  درنتیجه هم به حرفهای گوینده گوش داده و اورا احترام کرده و هم ایمان ان مومنی را که وی درباره او بدگویی و سعایت کرده و کوتاه سخن ظاهر جمله یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ این است که رسول اکرم (ص) خدا را در وحیی که به وی نازل می کند تصدیق می نماید ولی مومنین را در انچه که می گویند تصدیق نمی کند ، بلکه تصدیق می نماید به نفع مومنین ، هریک از انهاکه به وی خبری دهد به این معنا که کلام مخبر را حمل بر صحت نموده به او نمیگوید تو در این گفتارت دروغ می کویی ، ویا غرض سویی داری ،اینکار را نمی کند ، ودر عین حال اثر صحت هم بر ان خبر مترتب نمی سازد، و همین خود باعث است که همواره تصدیقش به نفع مومنین تمام شود ، بخلاف اینکه همه ی خبرها و حرفهایی که می شنود  محترم شمرده است . صحیح بداند واثر صحت هم بران بارکند.

 

یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ (88) إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ (89)(شعراء)

آن روزی که مال و فرزند هیچ نفعی نبخشد و چیزی جز آنکه با قلب پاک و سالم حضور خدا آید نفع نبخشد.

قلبی است که از ننگ ظلم و تاریکی شرک و گناه سالم باشد.

تفسیر المیزان

 

 



نوشته های دیگران (بدون)
نویسنده متن فوق: » فرج موسوی ( چهارشنبه 87/6/20 :: ساعت 11:16 عصر )

<      1   2   3   4      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

یا مقلب
قدم هشتم
داغ عشق21
قدم هفتم
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 0
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 13292
» درباره من

هیئت منتظران حسینی
فرج موسوی
این وبلاگ متعلق به هیئت منتظران حسینی سعادت آباد رفسنجان است خودی وجود ندارد...

» پیوندهای روزانه

هیئت منتظران حسینی [16]
[آرشیو(1)]

» آرشیو مطالب
قدم اول
قدم دوم
قدم سوم
قدم چهارم
قدم پنجم
قدم ششم
آیات انتخابی
داغ عشق

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
حسین رحمانی
وحید قاسمی

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب