سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدا بر عهده نادانان ننهاد که دانش آموزند تا بر عهده دانایان نهاد که بدانان بیاموزند . [نهج البلاغه]
هیئت منتظران حسینی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» قدم پنجم

به نام خدا

 جلسه پنجم

آثار قلب عزادار

 

             در جلسه ی گذشته مقداری در خصوص قلب عزادار صحبت کردیم و گفتیم که عزادار با قلب خود به جلسه ی عزاداری می آید و نه اینکه آمدن او عاقلانه نیست بلکه چیزی فراتر از عقل است بهمین دلیل عده ای به تجزیه و تحلیل بیش از حد واقعه ی کربلا پرداخته و حتی آن را یک واقعه ی تاریخی عادی معرفی کرده و این نوع عزاداری را غیر معقول می خوانند ولی ما هر سال با  سیل عظیم عزاداران و هیئت های مذهبی مواجه هستیم که با شور و حال عزاداری می کنند چون این موضوع  چیزی فراتر از عقل است و از دایره ی دخالت او تا حدی خارج است و لذا عزاداران اظهار می کنند که جاذبه ای توصیف نا شدنی آنها را به عزاداری می کشاند نه دلایل عقلانی ...

           پس عزادار با قلب خود می آید ولی چگونه بر سر این موضع می ماند می دانیم که تنها جایی از بدن انسان که شیطان اجازه ی ورود ندارد قلب انسان است و حال که این قلب انسان را به اینجا می کشاند ماندن آن هم دست قلب است یا نه دست ماست ؟ معلوم است که ماندن بر سر این موضع کار ماست و قلب کار خود را انجام داده است و ماندن بر سر آن باعث می شود قلب از همه ی نا خالصی ها بری شود و قلبی پیامبری حاصل شود.

          خب قلب من سر شار از حب حسین (ع) است و برای او بسیار عزاداری می کنم و حالی بهشتی در جلسه ی عزاداری داشته و هیچگاه این جلسه را ترک نمی کنم ... آیا عملا این طور است یا نه ؟ آری همانطور که گفتیم پرواز شهدای کربلا از کربلا مستقیم به اعلی علیین بوده است و جلسات عزاداری نه که بهشت بلکه فراتر از آن است زیرا روایت است که در روز قیامت عزاداران حسین (ع) بهشت نمی روند تا ایشان به آنها بپیوندند. ولی مشکل این است که ما بر سر این موضوع نمی ایستیم و از جلسه که رفتیم همه چیز تمام می شود و ما آن حال را نگه نمی داریم  کم کم اثرات قلبی آن هم از بین می رود یعنی حب و عشق ائمه مارا راغب و مشتاق به دین کرده و در اوج لذت می برد ولی آثار آن با غفلت و عمل نکردن به وظایف از بین می رود یعنی اینکه رابطه ی آنها یک رابطه ی لازم و ملزومی است  .شما بارها شنیده اید که گریه کن سیدالشهدا چنین و چنان ثوابهایی دارد و شاید برایتان سوال شود که افرادی با آن اعمال بد و گریه بر سیدالشهدا چگونه به این راحتی حسابرسی و وارد بهشت می شود ؟ بله درست است که عزادار سیدالشهدا خیلی مقامات دارد ولی این حال لحظه ای اوست و اگر آن را با التزام به احکام دینی یعنی نزدیک شدن به ائمه نگه ندارد به اندازه ی گناهانش از آنها دور است یعنی عزاداری بر آنها مارا به اوجی از قرب و اخلاص می رساند ولی این از لحاظ کیفی است یعنی آنها از فضل بی نهایت خود همه ی گناهان تو را تبدیل به حسنه می کنند و تو را به نزدیکترین فاصله به خود قرار می دهند ولی بعد از خروج از جلسه چون نفس دارای عادات بد و رذایل است دوباره تولید گناه کرده و شمارا از ایشان دور می کند یعنی شما به خواست خود به ایشان پشت کرده و از آنها فاصله می گیرید. تا توسلی دوباره که قلب شمارا به اینجا می کشد و به اوج رسیده دوباره خود سقوط می کنید...

                 پس بایستی بعد از رسیدن به آن تقرب و توجه آن را با نزدیکی ظاهری به ایشان نیز حفظ کنیم از آن موضع پایین نیاییم . یعنی کم کم باید رنگ و بوی آنها را بگیریم . شما دیگر آن انسان قبل نیستید شما آمده اید دور هم جمع شده اید و عزم نزدیکی به آنها را دارید پس باید رنگ و بوی ایشان را بگیرید و  این تازه کمترین اصل است در گرویدن انسان به دسته یا گروهی . یعنی شما اگر بخواهید عزادار آنها اطلاق شوید باید به شکل آنها در بیایید یعنی با رفتار خود همه را به یاد ایشان بیاندازید و این از شروط ابتدایی نزدیکی است

                ان شاء الله بتوانیم این حب قلبی را در رفتار خود آورده و به آن ملتزم باشیم ولی مثل همیشه هر چیز استثنایی دارد و همه ی استثناها در کربلا است  که حر با آن احوال که حتی می توان گفت که مورد خشم کاروان نیز قرار گرفته بوددر آخرین لحظات به حق پیوسته و طولی نمی کشد که از آغوش امام به آغوش خدا می رود به همین سرعت رنگ و بوی امام گرفت پس بدانید کجا و چگونه باید رنگ و بو گرفت....



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فرج موسوی ( یکشنبه 87/7/21 :: ساعت 3:6 عصر )

»» قدم پنجم

به نام خدا

 جلسه پنجم

آثار قلب عزادار

 

             در جلسه ی گذشته مقداری در خصوص قلب عزادار صحبت کردیم و گفتیم که عزادار با قلب خود به جلسه ی عزاداری می آید و نه اینکه آمدن او عاقلانه نیست بلکه چیزی فراتر از عقل است بهمین دلیل عده ای به تجزیه و تحلیل بیش از حد واقعه ی کربلا پرداخته و حتی آن را یک واقعه ی تاریخی عادی معرفی کرده و این نوع عزاداری را غیر معقول می خوانند ولی ما هر سال با  سیل عظیم عزاداران و هیئت های مذهبی مواجه هستیم که با شور و حال عزاداری می کنند چون این موضوع  چیزی فراتر از عقل است و از دایره ی دخالت او تا حدی خارج است و لذا عزاداران اظهار می کنند که جاذبه ای توصیف نا شدنی آنها را به عزاداری می کشاند نه دلایل عقلانی ...

           پس عزادار با قلب خود می آید ولی چگونه بر سر این موضع می ماند می دانیم که تنها جایی از بدن انسان که شیطان اجازه ی ورود ندارد قلب انسان است و حال که این قلب انسان را به اینجا می کشاند ماندن آن هم دست قلب است یا نه دست ماست ؟ معلوم است که ماندن بر سر این موضع کار ماست و قلب کار خود را انجام داده است و ماندن بر سر آن باعث می شود قلب از همه ی نا خالصی ها بری شود و قلبی پیامبری حاصل شود.

          خب قلب من سر شار از حب حسین (ع) است و برای او بسیار عزاداری می کنم و حالی بهشتی در جلسه ی عزاداری داشته و هیچگاه این جلسه را ترک نمی کنم ... آیا عملا این طور است یا نه ؟ آری همانطور که گفتیم پرواز شهدای کربلا از کربلا مستقیم به اعلی علیین بوده است و جلسات عزاداری نه که بهشت بلکه فراتر از آن است زیرا روایت است که در روز قیامت عزاداران حسین (ع) بهشت نمی روند تا ایشان به آنها بپیوندند. ولی مشکل این است که ما بر سر این موضوع نمی ایستیم و از جلسه که رفتیم همه چیز تمام می شود و ما آن حال را نگه نمی داریم  کم کم اثرات قلبی آن هم از بین می رود یعنی حب و عشق ائمه مارا راغب و مشتاق به دین کرده و در اوج لذت می برد ولی آثار آن با غفلت و عمل نکردن به وظایف از بین می رود یعنی اینکه رابطه ی آنها یک رابطه ی لازم و ملزومی است  .شما بارها شنیده اید که گریه کن سیدالشهدا چنین و چنان ثوابهایی دارد و شاید برایتان سوال شود که افرادی با آن اعمال بد و گریه بر سیدالشهدا چگونه به این راحتی حسابرسی و وارد بهشت می شود ؟ بله درست است که عزادار سیدالشهدا خیلی مقامات دارد ولی این حال لحظه ای اوست و اگر آن را با التزام به احکام دینی یعنی نزدیک شدن به ائمه نگه ندارد به اندازه ی گناهانش از آنها دور است یعنی عزاداری بر آنها مارا به اوجی از قرب و اخلاص می رساند ولی این از لحاظ کیفی است یعنی آنها از فضل بی نهایت خود همه ی گناهان تو را تبدیل به حسنه می کنند و تو را به نزدیکترین فاصله به خود قرار می دهند ولی بعد از خروج از جلسه چون نفس دارای عادات بد و رذایل است دوباره تولید گناه کرده و شمارا از ایشان دور می کند یعنی شما به خواست خود به ایشان پشت کرده و از آنها فاصله می گیرید. تا توسلی دوباره که قلب شمارا به اینجا می کشد و به اوج رسیده دوباره خود سقوط می کنید...

                 پس بایستی بعد از رسیدن به آن تقرب و توجه آن را با نزدیکی ظاهری به ایشان نیز حفظ کنیم از آن موضع پایین نیاییم . یعنی کم کم باید رنگ و بوی آنها را بگیریم . شما دیگر آن انسان قبل نیستید شما آمده اید دور هم جمع شده اید و عزم نزدیکی به آنها را دارید پس باید رنگ و بوی ایشان را بگیرید و  این تازه کمترین اصل است در گرویدن انسان به دسته یا گروهی . یعنی شما اگر بخواهید عزادار آنها اطلاق شوید باید به شکل آنها در بیایید یعنی با رفتار خود همه را به یاد ایشان بیاندازید و این از شروط ابتدایی نزدیکی است

                ان شاء الله بتوانیم این حب قلبی را در رفتار خود آورده و به آن ملتزم باشیم ولی مثل همیشه هر چیز استثنایی دارد و همه ی استثناها در کربلا است  که حر با آن احوال که حتی می توان گفت که مورد خشم کاروان نیز قرار گرفته بوددر آخرین لحظات به حق پیوسته و طولی نمی کشد که از آغوش امام به آغوش خدا می رود به همین سرعت رنگ و بوی امام گرفت پس بدانید کجا و چگونه باید رنگ و بو گرفت....



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فرج موسوی ( یکشنبه 87/7/21 :: ساعت 2:57 عصر )

»» قدم پنجم

به نام خدا

 جلسه پنجم

آثار قلب عزادار

 

             در جلسه ی گذشته مقداری در خصوص قلب عزادار صحبت کردیم و گفتیم که عزادار با قلب خود به جلسه ی عزاداری می آید و نه اینکه آمدن او عاقلانه نیست بلکه چیزی فراتر از عقل است بهمین دلیل عده ای به تجزیه و تحلیل بیش از حد واقعه ی کربلا پرداخته و حتی آن را یک واقعه ی تاریخی عادی معرفی کرده و این نوع عزاداری را غیر معقول می خوانند ولی ما هر سال با  سیل عظیم عزاداران و هیئت های مذهبی مواجه هستیم که با شور و حال عزاداری می کنند چون این موضوع  چیزی فراتر از عقل است و از دایره ی دخالت او تا حدی خارج است و لذا عزاداران اظهار می کنند که جاذبه ای توصیف نا شدنی آنها را به عزاداری می کشاند نه دلایل عقلانی ...

           پس عزادار با قلب خود می آید ولی چگونه بر سر این موضع می ماند می دانیم که تنها جایی از بدن انسان که شیطان اجازه ی ورود ندارد قلب انسان است و حال که این قلب انسان را به اینجا می کشاند ماندن آن هم دست قلب است یا نه دست ماست ؟ معلوم است که ماندن بر سر این موضع کار ماست و قلب کار خود را انجام داده است و ماندن بر سر آن باعث می شود قلب از همه ی نا خالصی ها بری شود و قلبی پیامبری حاصل شود.

          خب قلب من سر شار از حب حسین (ع) است و برای او بسیار عزاداری می کنم و حالی بهشتی در جلسه ی عزاداری داشته و هیچگاه این جلسه را ترک نمی کنم ... آیا عملا این طور است یا نه ؟ آری همانطور که گفتیم پرواز شهدای کربلا از کربلا مستقیم به اعلی علیین بوده است و جلسات عزاداری نه که بهشت بلکه فراتر از آن است زیرا روایت است که در روز قیامت عزاداران حسین (ع) بهشت نمی روند تا ایشان به آنها بپیوندند. ولی مشکل این است که ما بر سر این موضوع نمی ایستیم و از جلسه که رفتیم همه چیز تمام می شود و ما آن حال را نگه نمی داریم  کم کم اثرات قلبی آن هم از بین می رود یعنی حب و عشق ائمه مارا راغب و مشتاق به دین کرده و در اوج لذت می برد ولی آثار آن با غفلت و عمل نکردن به وظایف از بین می رود یعنی اینکه رابطه ی آنها یک رابطه ی لازم و ملزومی است  .شما بارها شنیده اید که گریه کن سیدالشهدا چنین و چنان ثوابهایی دارد و شاید برایتان سوال شود که افرادی با آن اعمال بد و گریه بر سیدالشهدا چگونه به این راحتی حسابرسی و وارد بهشت می شود ؟ بله درست است که عزادار سیدالشهدا خیلی مقامات دارد ولی این حال لحظه ای اوست و اگر آن را با التزام به احکام دینی یعنی نزدیک شدن به ائمه نگه ندارد به اندازه ی گناهانش از آنها دور است یعنی عزاداری بر آنها مارا به اوجی از قرب و اخلاص می رساند ولی این از لحاظ کیفی است یعنی آنها از فضل بی نهایت خود همه ی گناهان تو را تبدیل به حسنه می کنند و تو را به نزدیکترین فاصله به خود قرار می دهند ولی بعد از خروج از جلسه چون نفس دارای عادات بد و رذایل است دوباره تولید گناه کرده و شمارا از ایشان دور می کند یعنی شما به خواست خود به ایشان پشت کرده و از آنها فاصله می گیرید. تا توسلی دوباره که قلب شمارا به اینجا می کشد و به اوج رسیده دوباره خود سقوط می کنید...

                 پس بایستی بعد از رسیدن به آن تقرب و توجه آن را با نزدیکی ظاهری به ایشان نیز حفظ کنیم از آن موضع پایین نیاییم . یعنی کم کم باید رنگ و بوی آنها را بگیریم . شما دیگر آن انسان قبل نیستید شما آمده اید دور هم جمع شده اید و عزم نزدیکی به آنها را دارید پس باید رنگ و بوی ایشان را بگیرید و  این تازه کمترین اصل است در گرویدن انسان به دسته یا گروهی . یعنی شما اگر بخواهید عزادار آنها اطلاق شوید باید به شکل آنها در بیایید یعنی با رفتار خود همه را به یاد ایشان بیاندازید و این از شروط ابتدایی نزدیکی است

                ان شاء الله بتوانیم این حب قلبی را در رفتار خود آورده و به آن ملتزم باشیم ولی مثل همیشه هر چیز استثنایی دارد و همه ی استثناها در کربلا است  که حر با آن احوال که حتی می توان گفت که مورد خشم کاروان نیز قرار گرفته بوددر آخرین لحظات به حق پیوسته و طولی نمی کشد که از آغوش امام به آغوش خدا می رود به همین سرعت رنگ و بوی امام گرفت پس بدانید کجا و چگونه باید رنگ و بو گرفت....



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فرج موسوی ( یکشنبه 87/7/21 :: ساعت 2:46 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

یا مقلب
قدم هشتم
داغ عشق21
قدم هفتم
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 16
>> بازدید دیروز: 1
>> مجموع بازدیدها: 13159
» درباره من

هیئت منتظران حسینی
فرج موسوی
این وبلاگ متعلق به هیئت منتظران حسینی سعادت آباد رفسنجان است خودی وجود ندارد...

» پیوندهای روزانه

هیئت منتظران حسینی [16]
[آرشیو(1)]

» آرشیو مطالب
قدم اول
قدم دوم
قدم سوم
قدم چهارم
قدم پنجم
قدم ششم
آیات انتخابی
داغ عشق

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
حسین رحمانی
وحید قاسمی

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب